English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (665 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to hold somebody in esteem U برای کسی احترام قائل شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stand in awe of <idiom> U احترام قائل شدن برای
Other Matches
valorize U ارزش قائل شدن برای
to tread on somebody's foot <idiom> U برای کسی تبعیض قائل شدن
euhemerize U اساس تاریخی قائل شدن برای
specifying U جنبه خاصی قائل شدن برای
To set a limit to everything. U برای هر چیزی حدی قائل شدن
specifies U جنبه خاصی قائل شدن برای
specify U جنبه خاصی قائل شدن برای
anthropomorphism U قائل شدن جنبه انسانی برای خدا
anthropomorphize U جنبه انسانی برای خدا قائل شدن
nonmonetarists U ان دسته از اقتصاددانانی هستندکه برای سیاستهای مالی کارائی بیشتری قائل هستند
irreverend U ناشایسته برای احترام گذاری
complimentary mourning U جامه ماتم که کسی برای احترام بمردهای که بااوخویشی ندارد بپوشد
salvo U شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvoes U شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
tellers U قائل
teller U قائل
disallow U قائل نشدن
disallowing U قائل نشدن
euhemerism U قائل شدن
disallowed U قائل نشدن
disallows U قائل نشدن
ditheist U قائل بدوخدا
discriminator U قائل به تبعیض
discriminated U تبعیض قائل شدن
forejudge U تبعیض قائل شدن
make an exception U استثناء قائل شدن
i maintain U قائل هستم به اینکه ...
prices U بها قائل شدن
price U بها قائل شدن
discriminates U تبعیض قائل شدن
discriminate U تبعیض قائل شدن
valuers U ارزش قائل شونده
forjudge U تبعیض قائل شدن
to d. a distinction U فرقی قائل شدن
valuer U ارزش قائل شونده
demurs U استثنا قائل شدن تاخیر
externalizes U واقعیت خارجی قائل شدن
externalizing U واقعیت خارجی قائل شدن
overvalued U بیش از حد ارزش قائل شدن
demur U استثنا قائل شدن تاخیر
demurring U استثنا قائل شدن تاخیر
overvaluing U بیش از حد ارزش قائل شدن
demurred U استثنا قائل شدن تاخیر
overvalues U بیش از حد ارزش قائل شدن
externalized U واقعیت خارجی قائل شدن
externalize U واقعیت خارجی قائل شدن
preferentially U با قائل شدن حقوق امتیازی
segregating U تبعیض نژادی قائل شدن
segregates U تبعیض نژادی قائل شدن
deification U قائل به الوهیت شخص یاچیزی
to make an exception U استثنا کردن یا قائل شدن
dualize U دوتاداشتن از اثنویت قائل شدن
segregate U تبعیض نژادی قائل شدن
externalising U واقعیت خارجی قائل شدن
externalises U واقعیت خارجی قائل شدن
externalised U واقعیت خارجی قائل شدن
overvalue U بیش از حد ارزش قائل شدن
deifying U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
deified U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
deifies U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
favoritism U استثناء قائل شدن نسبت بکسی
deify U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
monolater U قائل بچند خداو پرستنده یکی
prizing U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prizes U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prized U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prize U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
ritualize U رسمی و تشریفاتی کردن شعائر دینی رابجا اوردن قائل به تشریفات شدن
curtsey U احترام
greetings U احترام
obeisances U احترام
obeisance U احترام
curtseying U احترام
revering U احترام
greeting U احترام
curtsied U احترام
curtsies U احترام
curtsy U احترام
curtsying U احترام
ennoblement U احترام
reverently U با احترام
honor U احترام
honourableness U احترام
reveres U احترام
worshipless U بی احترام
regarded U احترام
regards U احترام
tributes U احترام
respectability U احترام
regard U احترام
reverentially U با احترام
tribute U احترام
revere U احترام
reverence U احترام
revered U احترام
respectfulness U احترام
disrespectable U بی احترام
universal legacy U وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
guard of honor U گارد احترام
homage U ادای احترام
honors U احترام کردن به
honours U احترام کردن به
honoring U احترام کردن به
honored U احترام کردن به
reverence U احترام گذاردن
honour U احترام کردن به
hand salute U احترام با دست
honoured U احترام کردن به
irreverence U عدم احترام
honouring U احترام کردن به
respects U مراجعه احترام
hold in respect U احترام گذاشتن به
salutes U احترام گذاشتن
salutes U احترام نظامی
saluted U احترام گذاشتن
saluted U احترام نظامی
salute U احترام گذاشتن
salute U احترام نظامی
saluting U احترام نظامی
saluting U احترام گذاشتن
greeting U احترام کننده
respect U مراجعه احترام
respect U احترام گذاشتن به
respects U احترام گذاشتن به
honor U احترام کردن به
in deference to U به پاس احترام
greetings U احترام کننده
deference U تمکین احترام
piping the side U احترام با سوت
venerability U احترام ارجمندی
look up to <idiom> U احترام گذاشتن به
As a mark of respect ( esteem) . U بعلامت احترام
irrespective U احترام نگذار
respectable U قابل احترام
to hold in respect U احترام کردن
to look up U احترام گذرادن
deferential U از روی احترام
self respect U احترام بخود
worshipful U شایسته احترام
self esteem U احترام بنفس
venerableness U احترام ارجمندی
respectful U پر احترام ابرومند
to hold in respect U احترام گزاردن به
veneration U احترام نیایش
to the color U شیپور احترام
venerator U احترام کننده
violated U هتک احترام کردن
to do make or pay obeisance to U بکسی احترام گزاردن
violate U هتک احترام کردن
to do homage U ادای احترام کردن
In deference to public opinion. U به احترام افکار عمومی
respect [for somebody or something] U احترام [به کسی یا چیزی]
violates U هتک احترام کردن
respect U احترام محترم شمردن
to the color U شیپور احترام پرچم
pipe the side U تجمع گارد احترام
respectfulness U رعایت احترام وادب
venerating U ستایش و احترام کردن
venerates U ستایش و احترام کردن
venerated U ستایش و احترام کردن
venerate U ستایش و احترام کردن
esteemed U فرد مورد احترام
to render homage U ادای احترام کردن
to pay homage U ادای احترام کردن
reveres U احترام گذارندن حرمت
officer of the guard U افسر گارد احترام
national salute U احترام به پرچم ملی
revered U احترام گذارندن حرمت
revere U احترام گذارندن حرمت
estimably U بطور قابل احترام
honorable U لایق احترام شرافتمندانه
interment flag U پرچم احترام شهدا
venerable U قابل احترام ارجمند
revering U احترام گذارندن حرمت
respects U احترام محترم شمردن
a person of high standing U آدمی بالا مقام [پر احترام]
time honored U مورد احترام بعلت قدمت
side boy U گارد احترام میز پاس
pipe the side U فرمان تجمع گارد احترام
defers U تسلیم شدن احترام گذاردن
deferring U تسلیم شدن احترام گذاردن
defer U تسلیم شدن احترام گذاردن
to pay homage to somebody U به کسی ادای احترام کردن
to do homage to somebody U به کسی ادای احترام کردن
side honors U مراسم ادای احترام در میزپاس
to render homage to somebody U به کسی ادای احترام کردن
One must uphold ones dignity. U احترام هر کسی دست خودش است
You must have respect for your promises. U باید بقول خودتان احترام بگذارید
Ferdowsi is held in the greatest respect. U فردوسی مورد احترام فراوان است
national salute U شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
gun salute U سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
minute gun U توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
differentiate U فرق گذاشتن فرق قائل شدن
differentiates U فرق گذاشتن فرق قائل شدن
differentiating U فرق گذاشتن فرق قائل شدن
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1براى خودت ارزش قائل باش
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com